از جایم بلند شدم ...
پنجره را باز کردم ...و دیدم زندگی هم ...هر از گاهی زیباست ...شنیدم که کلاغ دیوارنشین حیاط ...چه صدای قشنگی دارد ...فهمیدم که ...بیهوده به جنون مجنون می خندیدم ...فهمیدم که عشق ...آسمان روشنی دارد …