از جایم بلند شدم ...
پنجره را باز کردم ...و دیدم زندگی هم ...هر از گاهی زیباست ...شنیدم که کلاغ دیوارنشین حیاط ...چه صدای قشنگی دارد ...فهمیدم که ...بیهوده به جنون مجنون می خندیدم ...فهمیدم که عشق ...آسمان روشنی دارد …
به درخت نگاه کن...قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کندریشه هایش تاریکی را لمس کرده...گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد...
هر چیز باارزش بهایی دارد
به درخت نگاه کن...
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده...
گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد...
هر چیز باارزش بهایی دارد
به درخت نگاه کن...
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده...
گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد...